خداحافظی با میدان مشتاق به بهانه شهر شش دروازه!
طرحهایی مانند شهر شش دروازه نه تنها تناسبات میدان مشتاق را بهم زده است، بلکه باعث از بین رفتن پهنههای فرهنگی و دستنوشتههای با ارزش نسل قبل نیز شده است
یک کارشناس ارشد معماری می گوید که امروز میدان مشتاق آخرین برگ محور فرهنگی و یکی از مهرههای این ستون فقرات است که در این گرمخانه میسوزد و رو به فراموشی میرود وجای سوال است که چرا قبل از اجرای این طرح، حداقل به نمونههای موفق داخل کشور، همچون میدان حسنآباد تهران که با کمترین هزینه مرمت وبازسازی شده وهویت گذشته را به نسل آینده انتقال داده توجهی نشده است.
حمید جلالی نژاد یادآور می شود که میدان مشتاق برگی از تاریخ شهرسازی و معماری کرمان است که انتهای محورفرهنگی شهرکرمان قرارگرفته است. قبل ازتخریب حصار تاریخی شهر، دراوایل قرن چهاردهم خورشیدی، یکی از دروازههای شهر کرمان وگورستان شهر تاریخی، در آن قرار داشته است. پس از تخریب حصار و ورود ماشین، این میدان به عنوان یک مفصل بین شهر تاریخی وخانه باغهای زریسف در آمد وهمچنین مناظر فرهنگی وتاریخی کوههای صاحبالزمان وکهندژ قلاع دختر و اردشیر را در بر گرفت.
وی می افزاید: با اینکه طرح این میدان به صورت فلکه طراحی شده، اما کالبد میدان آخرین بارهای فرهنگی گذشته را مانند تناسبات با عناصر قوی مشتاقیه، مسجد جامع، بازار مظفری، ودراجزاء با ایوانهای دوستونی- آجرهای منقوش، به نسل بعد انتقال داد وآخرین تجربهی معماری گذشته وترکیب آن با معماری غرب را منتقل کرد.
این کارشناس ارشد معماری عقیده دارد که طرحهایی مانند شهر شش دروازه نه تنها تناسبات میدان مشتاق را بهم زده است، بلکه باعث از بین رفتن پهنههای فرهنگی و دستنوشتههای با ارزش نسل قبل نیز شده است ودر اینده یک بدنه با قوسهای بیتناسب را که نه سنتی ونه مدرن است بدست خواهد داد . از این رو مشخص نیست که مسجد جامع با قدمت وعظمت بیش از هفتصد سال ومجموعه مشتاقیه، چگونه دراین ترکیب، جای خواهد گرفت، وعملکرد پیاده راه بازار مظفری نیز به چه صورتی در میآید؟
جلالی نژاد عنوان می دارد: به همین سبب از بافت تاریخی شهر کرمان که روزگاری یک موزه تاریخی بود، و اکنون بدلایلی چون بهداشت، جمعآوری معتادین، بالا آمدن آبهای زیر سطحی، نوسازی و… از بین رفته؛ و فقط ستون فقرات آن باقی مانده است؛ همچنان مشکلات آن باقی است.و دیگر نه تنها در بافت قدیم شهر، بازارچه و مرکز محله دیده نمیشود، حتی اثری از پیرنشین، کوچههای آشتی کنان و طاق وتویزه هم نیست و یک بافت بیهویت نامانوس و مغشوش را بدست داده است .
وی می گوید: سوال من این است که نسل امروز با مشاهدهی این تغییرات در میدان مشتاق، و زندگی و پرورش در این محیط جدید، واقعا چه تصوری ازشهر ودروازه خواهد داشت؟ آیا دروازه یعنی ورودیهای یک فلکه با جدارهای از قوسهای نامتناسب و نامانوس؟! فراموش نکنیم که بکار بردن الفاظ سنگین همچون «شهر شش دروازه» در پروژههای عمرانی نیازمند تحقیق جامع توسط اساتید فن است؛ و در صورتی که حق مطلب ادا نشود؛ همچنان که در این طرح نشده است، نتیجهی کار به مثابه زنبور بیعسل وعالم بیعمل خواهد بود.